: منوی اصلی :
: درباره خودم :
: لوگوی وبلاگ :
: لینک دوستان من :
: آرشیو یادداشت ها :
: موسیقی وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
میلاد گل نرگس، آخرین گل بوستان امامت، حضرت مهدی(عج) را به تمام منتظرانش تبریک و تهنیت عرض می نماییم.
...یعنی تو می آیی و بارانی شود روزی
روزی که می روید در آن گل های پیروزی
یعنی تو می آیی و دستی می برد ما را
تا آسمان، آن بیکران دریای بهروزی
می آیی و این خانه ی تاریک و ناآرام
همسایه ات خواهدشد ای مهتاب دل سوزی
آن وقت آتش با درختان دوست خواهد شد
یعنی شود دنیا کلاس عشق آموزی
وقتی بیایی سینه ها آیینه می پوشند
پر می کشد از سینه ها این کینه ی موذی
«علی باباجانی»
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج
نوشته شده توسط : رهروان
نماز پیوند بین ملک و ملکوت و زمین و آسمان است. نماز سفر آسمان است و اگر سفر زمین را به پا می رویم، سفر به آسمان را باید با دل برویم.
ای انسان ! تو را در خور سفر انسان آفریده اند، نه برای توقف در این قفس زمینی و این قفس از آن فرستاده اند تااشتیاقت به پرواز افزون شود.
«شهید سید مرتضی آوینی»
از کتاب «همسفر خورشید»
نوشته شده توسط : رهروان
به راستی در چفیه چه رازی نهفته است که با عطر واشک و خون آشناست و هنوز در کنار مرقد امام شهیدان ،
دستمال مردان بی ادعاست؟
در حسینیه ی امام ، سینه زده ای ؟ چفیه ای را که بر شانه ی قبله ی قلب هاست ، دیده ای ؟
در جمکران ،الغوث و الامان ، گفته ای؟چفیه ای را که راهنمای جست وجوگران مهدی زهرا است ،دیده ای؟
در دانشگاه ،نماز خوانده ای؟ چفیه ای را که سجاده ی اهل معناست ،دیده ای ؟
به بهشت زهرا رفته ای؟ چفیه ای را که در قاب عکسی با قرآن و اسلحه ای همراه است ،دیده ای؟
به راستی در چفیه چه رازی نهفته است که محرم رمز یا علی و یا رضا است و هنوز بر شانه ی قلب های شکسته پا برجاست؟
خاک شلمچه را بوییده ای؟شکفتن بی صدای بغضی در گلو مانده را دیده ای؟
از قطره قطره ی اشک فرو ریخته بر چفیه ای ، فشرده شده لای دندان ، حدیث درد خوانده ای؟
چه می خوانی ؟ تو هم بخوان !
آه از ترکش تهمت!
فریاد از فراموشی دیروز!
امان از خنجری که از پشت فرود می آید و صدا ندارد!
چفیه ...! چفیه! ای شال شب های سرد کردستانم !
چفیه ! ای چتر روزهای گرم مهربانم!
چفیه...!چفیه! ای یادگار یاران و همه ی آبرویم!
ای آبروی باران و ای ابر آرزویم!
با درد فشار دندان هایم بساز که از درد تو می سوزم.
فریادم را چاه باش
مگذار ساز های های من ، قهقه ساز صف دشمن باشد
نوشته شده توسط : رهروان
دیروز الو!الو ! یا حسین . آنجا جبهه است ؟؟؟
نوشته شده توسط : رهروان
نوشته اند: زمانی، چند نفر از سادات نجف آباد اصفهان، به خدمت آیت الله بیدآبادی، رحمة الله علیه، آمدند و گفتند: چشمه آبی که از دامنه ی کوه جاری و مورد بهره برداری اهالی بود، چندی است خشکیده و ما در زحمت هستیم. دعایی کنید تا گشایشی حاصل شود. آن بزرگوار آیه شریفه:
لَو اَنْزَلْنا هذَا القُرآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِن خَشیَةِ الله؛(1) اگر این قرآن را بر کوه نازل می کردیم، مسلّماً می دیدی که کوه از ترس خداوند فروتن و در هم شکسته می شد. را بر کاغذی نوشت و به آنها داد و فرمود: اول شب، آن را بر قلّه آن کوه بگذارید و برگردید. آنها چنین کردند و چون به خانه خود رسیدند، صدای مهیبی از کوه بلند شد که همه ی اهالی شنیدند. چون صبح بیرون آمدند، دیدند چشمه ی آب، جاری است و شکر خدای به جا آوردند.
1- حشر آیه ی 21
نوشته شده توسط : رهروان